سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروازپروانه ها

راساس یک ماجراى واقعى
مورچه هاى نگران اطراف سنگ قبرت مى خزیدند و با هر خزش خود نبودنت را به یادم مى آوردند.
پرندگان قبرستان ده دور افتاده مان وقتى دختر بچه اى چون من را بالا سر قبرمادرش مى دیدند برایم مى خواندند.
انگارشعرپرنده ها، فصل ها را نمى شناخت. ردیف هایش اندوه داشت. مثل تمام ردیف هاى با نشان و بى نشان آدم هایى که درهمسایگى ات دفن شده بودند.
در وزن ثابت زمان، پیاله پیاله گلاب ازچشمان آبى ام مى گرفتم وغبار روى سنگ قبر بى نامت را پاک مى کردم. سکوت مرگ آور قبرستان لبخندهایم را بى رنگ مى کرد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در دوشنبه 89/8/24ساعت 12:23 عصر توسط پروانه نظرات ( ) |

 

تفاوت عقل و احساس در چیست؟

عقل برای رهبری و احساس برای پیروی از آن ایجاد شده است. عقل می تواند با قبول اطلاعات خارجی، مسائل را — ازجمله زندگی خود فرد — بررسی کند. اما احساسات فقط قادر هستند انعکاسات درونی ما را ابراز کنند. تجدد فکر به این معناست که ما بینش خداوند را پذیرفته و اجازه بدهیم تا زندگیمان به واسطه آن شکل گیرد. از اینرو، عقل اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، می تواند فرد را از تنگناها و دشواری های زندگی جدا کرده و آنرا به مشیت الهی واگذار کند.

رابطه عقل و احساس در چیست؟

احساس درونی و ذهنی است، درحالیکه عقل اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، عینی و واقعی می شود. مثلاً عقل قادر است افکاری که با طبیعتش بیگانه است را بپذیرد و تحت تاثیر آنها واقع شود. در واقع، زندگی ما در دست کسانی است که افکار و ذهن ما را هدایت و کنترل می کنند.

دیدگاه امروز درمورد عقل چگونه است؟

افراد زیادی فکر و قوه تعقل انسان را ابزاری برای پول درآوردن و لذت بردن می دانند. حقیقت و منطق از عقل جدا شده است، از اینرو عینی بودن و واقعی بودن عقل و قوه تعقل کمتر شده است. انسان امروز بیشتر به صورت یک حیوان زندگی می کند، تا تصویر اصلی انسان از دیدگاه خداوند. انسان مدرن به عقل خود اطمینان نمی کند و باور دارد که بزرگترین لذات از تجربه کردن آنها به دست می آید. با ناقص کردن عقل و گرفتن حقیقت و منطق از آن، وجدان انسان خاموش شده است.                                                                                                                                                                                                                             این عقل تیره و تار شده باید با کلمات الهی شسته شود. لازم نیست که ما همانطور که احساس می کنیم، از خودمان واکنش نشان دهیم. ما می توانیم  با اعتماد و اطمینان به فرمان خداوندی و قدرت بی مثال او، برحسب دستورات او زندگی کنیم.

نتیجه گیری

احساسات ما، وسیله ابراز و بیان هستند. تجدید افکار باعث ایجاد تغییر کلی در زندگی خواهد شد. لازم نیست احساسمان بهتر باشد. ما دستورات خدا را به این دلیل میخوانیم تا بفهمیم چه چیز برایمان بهتر است. بعد برای انجام کارهای بهتر تصمیم میگیریم. به این طریق، حقیقت زندگی ما را هدایت خواهد کرد. هرچه صحیح تر و معقولانه تر فکر کنیم، احساساتمان بالاخره مجبور به تبعیت خواهند شد.

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/6/31ساعت 10:0 صبح توسط پروانه نظرات ( ) |


Design By : Pichak